وقتی حرف از چابکی در توسعه نرمافزار میشه، معمولاً ذهنها میره سمت تئوریهایی مثل اسکرام، جلسات روزانه، بَکلاگ و ... اما توی واقعیت، اجرای درست این متدها مخصوصاً در یه تیم بکاند که سرش تا خرخره توی API، دیتابیس و سرورها گرمه، داستان متفاوتی داره.
ما توی این مقاله یه روایت واقعی رو از دل یه تیم بکاند تعریف میکنیم که تصمیم گرفت بهجای کار رندوم و بیساختار، با کمک چارچوب اسکرام، یه سبک کاری چابک و منظم رو شروع کنه. توی مسیر، از اسپریـنت اول تا رسیدن به دلیوریهای واقعی، چالشها، دستاوردها و حتی اشتباههامون رو باهات درمیون میذاریم.
چرا اصلاً تصمیم گرفتیم Agile کار کنیم؟
تیم ما یه تیم ۵ نفره بکاند بود که با رشد پروژه، دچار بینظمی شده بود. همه یهجورایی سرشون شلوغ بود ولی دقیقاً معلوم نبود کی روی چی کار میکنه. فیچرها با تأخیر بالا میاومدن، باگها توی QA میموندن و کارها overlap پیدا میکرد.
یه روز CTO تیم گفت:
«باید چابکتر کار کنیم. از این sprint و planning و demo شنیدین؟»
همون شد نقطه شروع ما برای رفتن به سمت یه چارچوب مشخص مثل اسکرام.
قدم اول: تیم رو با چارچوب اسکرام آشنا کردیم
ما هیچوقت رسماً اسکرام کار نکرده بودیم. بنابراین یه هفته رو صرف کردیم برای مطالعه منابع آموزشی:
- تعریف نقشها (Scrum Master، Product Owner، Developer)
- شناخت مفاهیم مهم مثل Sprint، Backlog، Daily Standup، Retrospective
- و فهمیدن اینکه واقعاً [شغل اسکرام مستر چیست](#)
برای اینکه همه تیم توی یک سطح درک باشه، یه جلسه دو ساعته برگزار کردیم و از چند تا مقاله خوب برای آموزش Scrum استفاده کردیم. توی اون جلسه فهمیدیم که:
- اسکرام یه چارچوبیه، نه یه نسخه مقدس!
- موفقیت توش بستگی به همکاری واقعی تیم داره، نه فقط رعایت فرمت جلسات.
- شفافیت و مسئولیتپذیری مهمترین بخششه.
Sprint صفر: آمادهسازی بستر برای شروع
قبل از اینکه بریم توی Sprint اول، یه Sprint صفر تعریف کردیم که کارمون این بود:
- تعریف Definition of Done (مثلاً فقط وقتی code review و QA تایید شد، تسک done حساب میشه)
- مرتبسازی بکلاگ و انتخاب ابزار (ما Jira رو انتخاب کردیم)
- مشخصکردن ظرفیت تیم برای هر Sprint
- توافق روی زمان جلسات ثابت (Monday Planning, Daily 10am, Friday Review)
این مرحله شاید ساده به نظر بیاد، ولی پایهی مهمی بود برای اینکه بتونیم ساختارمند حرکت کنیم.
Sprint اول: چالشها از راه رسیدن!
اولین اسپریـنت ما ترکیبی بود از هیجان و اشتباه! یه لیست از تسکها چیدیم و کلی انگیزه داشتیم. ولی:
- بعضی تسکها خیلی بزرگ بودن (Epic بودن ولی گذاشته بودیم توی یه Sprint)
- جلسه Daily خیلی طولانی میشد
- زمانبندی Demo با QA هماهنگ نبود و نشون دادن چیزی که هنوز QA نشده بود، عجیب بود!
اما در کل، برای اولین بار دیدیم چقدر شفافیت داریم. هر کس میدونست روی چی کار میکنه و توی پایان هفته واقعاً یه فیچر به QA تحویل شد.
شغل اسکرام مستر چیست و چرا اینقدر حیاتی بود؟
ما اول فکر میکردیم Scrum Master فقط یه نقش فرماله که میگه «بچهها بریم جلسه!»
ولی خیلی زود فهمیدیم اشتباه میکردیم.
کسی که نقش اسکرام مستر رو گرفته بود، مسئولیتهای مهمی رو به عهده گرفت:
- حذف موانع (مثلاً پیگیری تست دیتابیس که مدام باعث تأخیر میشد)
- کمک به شفاف شدن scope تسکها
- ریمایند کردن تیم برای رعایت جلسات
- گرفتن فیدبک توی Retrospective و تبدیلش به اکشن
اگر میخوای بدونی دقیقاً شغل اسکرام مستر چیست، باید بگم توی تیم ما اون کسی بود که «چابکی رو زنده نگه داشت.»
آموزش Scrum به سبک خودمون
هر Sprint یه فرصت یادگیری بود. بعد از Sprint اول، با خودمون قرار گذاشتیم:
- هفتهای یک جلسه کوتاه برای مرور یه مفهوم از Scrum داشته باشیم (مثلاً تفاوت بین Story Point و Time Estimation)
- یه داک Notion ساختیم برای [آموزش Scrum](#) با مثالهای واقعی از تیم خودمون
- فیدبکها رو توی Retrospective جدی بگیریم و توی جلسه Planning بعدی لحاظ کنیم
نتیجه؟ از Sprint سوم به بعد تسکها دقیقتر تعریف میشدن، زمان کمتری توی Daily هدر میرفت و برنامهریزیهامون واقعبینانهتر شد.
نتیجه واقعی: چابکی فقط سرعت نیست، وضوح هم هست
تا قبل از اجرای این چارچوب، ما مدام توی کارها overlap داشتیم. ولی با اجرای درست چارچوب اسکرام:
- تسکهای Dev و QA هماهنگتر شدن
- داکیومنتیشن و شفافیت بالا رفت
- دلیوریها قابل پیشبینی شدن
- و از همه مهمتر، استرس تیم کمتر شد چون میدونستیم چی داریم تحویل میدیم و کی!
چه چیزهایی باعث شکست چابکی میشن؟
ما توی مسیر با چندتا اشتباه جدی هم مواجه شدیم:
- کمتوجهی به Retro (در حد یه گپ دوستانه بدون اکشن)
- Scope creep به خاطر تغییر نظر Product وسط Sprint
- نبود نقش مشخص برای QA توی planning
چابکی به معنی «بیبرنامهگی» نیست. اتفاقاً برعکسه؛ باید چارچوب داشته باشی، ولی منعطف عمل کنی.
جمعبندی: اگر دولوپری، چابک شدن به نفع خودته
اجرای چارچوب اسکرام توی یه تیم بکاند، اولش شاید پیچیده به نظر برسه. ولی اگر تیمی دارید که میخواین بهرهوری، دلیوری و ارتباط توش بهتر بشه، شروع با اسکرام خیلی میتونه کمک کنه.
مهمتر از همه، درک نقشها (مثل اینکه شغل اسکرام مستر چیست)، درک درست از داکیومنتیشن، جلسات و یادگیری دائمی توی تیمه.
اگر دولوپری که از بینظمی خسته شده، یا Productی هستی که میخوای تیم Devت structure پیدا کنه، چابکی (اگه درست اجرا شه) میتونه مسیر رو متحول کنه.
Top comments (0)